مصطفی سراب زاده — افرا ورزش :توانایی سازمانهای ورزشی برای شناسایی و توسعه استعدادهای ورزشی و تبدیل آنها به سوپراستارهای ورزشی آینده در سالهای اخیر بهطور قابلتوجهی رشد کرده است.
درحالیکه همه ما میدانیم که استعدادیابی بهعنوان “شناسایی شرکتکنندگان با پتانسیل در سنین پایینتر برای تبدیلشدن به ورزشکاران نخبه آینده” تعریف میشود، هنوز چالشهای زیادی برای فراهم کردن شرایط مناسب برای ورزشکاران جوان برای تحقق پتانسیل ورزشی کامل خود وجود دارد.
با وجود سرمایهگذاری مالی قابلتوجه در سیستم شناسایی و توسعه استعدادها (TIDS)، عوامل متعدد فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی که حلقه مفقوده تحقیقات هستند و بهاندازه ویژگیهای آنتروپومتریک و فیزیکی به آنها توجه نشده است، مانع درک و توسعه مداخلات استعدادیابی ورزشی میشوند.
در این قسمت بسیار خوشحالم که میزبان یکی از محققان برجستهای هستم که در خط مقدم توسعه ورزشی و TIDS کار میکند که تجربه زیادی در فوتبال حرفهای بزرگسالان و جوانان انگلستان دارد.
دکتر استیسی اموندز (Dr Stacey Emmonds)، بازیکن اسبق تیم لیدز یونایتد انگلستان، عضو هیئت مشورتی فیفا و یوفا، و استاد علم تمرین و اجرای ورزشی دانشگاه لیدز بکت انگلستان، دعوت من را پذیرفته است تا برخی چالشهای مختلف پیش روی توسعه استعداد ورزشی را پوشش دهیم.
درحالیکه ما در این مصاحبه تحقیق در رابطه با چالشهای استعدادیابی با تمرکز بر عوامل محیطی را مورد بحث قرار میدهیم، قصد داریم راهحلهای ممکنی را هم پیشنهاد کنیم که به ارتقای رویکرد مربیان و محققان در شناسایی و توسعه استعدادها بیانجامد.
اول از همه، از شما برای وقت گرانبهایتان برای همکاری در این مصاحبه تشکر میکنم. لطفاً خلاصهای از کارهایی که اخیراً پس از تعطیلات سال نو انجام دادهاید را به ما ارائه دهید، جایی که امیدوارم همه شما اوقات فوقالعاده و آرامی را سپری کرده باشید.
استیسی اموندز: ممنونم از دعوت شما. شما میدانید که مانند هر ژانویه در زندگی دانشگاهیان، این زمان یکی از شلوغترین زمانها برای ماست با برنامهریزیها و چالشهای مربوطه سال تحصیلی جدید که انرژی زیادی میگیرد. البته میدانم که حدس میزنید چقدر این روزها سختتر شود اگر برخی از سفرها که مربوط به پروژههای یوفا اضافه شوند.
بله، این طبیعت زندگی آکادمیک است. قبل از اینکه وارد سؤالات اصلی شویم، شخصاً سال ۲۰۲۳ و بهطور کلی سالهای گذشته را از نظر آمادهسازی یک محیط یکپارچه برای شناسایی استعدادهای ورزشی در انگلستان چگونه دیدید؟ منظورم این است که اگر بتوانیم آن را با سالهای قبل و دهه گذشته مقایسه کنیم؟
استیسی اموندز: من فکر میکنم اولاً یکی از مواردی که بهویژه هنگام کار با بازیکنان زن باید موردتوجه قرار داد این است که ما نمیتوانیم تحقیقات استعدادیابی و توسعه را که در کار با بازیکنان پسر استفاده میکنیم مستقیماً به ورزش دختران و زنان انتقال دهیم.
تفاوتهای قابلتوجهی بهویژه در مورد فیزیولوژی بین دختران و پسران وجود دارد که توجه به آن مهم است زیرا این امر بر رشد ورزشی تأثیر میگذارد.
بنابراین، به طور خاص، اگر به بلوغ پسران فکر کنیم، شاهد افزایش تستوسترون خواهیم بود که با افزایش قدرت ورزشی همراه است و با افزایش قدرت، سرعت، قدرت مطلق و ظرفیت هوازی مشخص میشود که اغلب به عملکرد جسمانی پیشرفته در زمین تبدیل میشود.
تحقیقات زیادی نشان میدهند که مربیان و توسعهدهندگان بازیکنان مرد زود بالغ را انتخاب میکنند که تمایل به بلوغ با سرعت بالاتر از اوج دارند که اغلب میتواند بهاشتباه بهعنوان استعداد بیشتر تعبیر شود و بعداً وقتی بازیکنان دیر بالغ وارد چرخه میشوند، اغلب میبینیم که مربیان قبلاً بر اساس این سوگیری انتخابشان که اشتباه است را انجام دادهاند.
آنها صرفاً بر اساس ویژگیهای جسمانی عالی موقتی انتخاب میکنند، نه ویژگیهای جسمانی پیشرفته پایدار. برای پرداختن به بخش دوم سؤال شما، من احساس میکنم که تحقیقات در این زمینه در ورزش پسران واقعاً در حال رشد است و حتی وارد بخش آموزش مربیان هم شده است.
مربیان ما اکنون از هر زمان دیگری بیشتر از اهمیت توجه به عملکرد بازیکنان در زمینه بلوغ فیزیکی آنها آگاه هستند. با این حال، چالشی که اکنون داریم این است که تحقیقات در تلاش است همه این دستاوردها را به ورزش دختران انتقال دهد، اما تفاوتهای اساسی وجود دارد.
در تحقیقاتی که انجام دادهایم و دادههایی را در مورد بیش از هزار بازیکن در مسیر استعدادیابی در انگلیس جمعآوری کردهایم، میبینیم که در دختران جوانی که دوران بلوغ خود را میگذرانند، یک فلت یا حتی کاهش در رشد ورزشی آنها دیده میشود.
این مورد عمدتاً با کاهش کیفیت استحکام و قدرت نسبی و همینطور کاهش ظرفیت هوازی همراه است. این امر در واقع به تغییرات هورمونی متفاوتی که ما زنان در بدن حمل میکنیم نسبت داده میشود.
بنابراین این افزایش هورمونهای خاص زنانه مانند استروژن در دختران، بهطور بالقوه منجر به افزایش توده بدنی غیرعملکردی میشود و در نتیجه قدرت نسبی دختران کاهش مییابد. فلت یا کاهش ظرفیت هوازی هم که قطعاً به وجود میآید.
حالا این مورد بهطور بالقوه در زمین چگونه به نظر میرسد؟ در مواقعی آنها به خوبی حرکت نمیکنند، آمادگی جسمانی ندارند، حتی گاهی مثل یک ورزشکار به نظر نمیرسند و اینها همه در شناسایی و توسعه استعداد آنها تأثیر میگذارد.
بنابراین فکر میکنم اولین قدمی که ما تلاش میکنیم انجام دهیم این است که اکنون تمام دادههای خود را در مسیر استعدادیابی جمعآوری کردهایم و سعی میکنیم آنها را در آموزش مربیان استفاده کنیم تا مربیان بتوانند درک کنند که رشد و بلوغ بر دختران تأثیر میگذارد و پسران متفاوت هستند و بنابراین متعاقباً تأثیر متفاوتی بر شناسایی و توسعه استعدادها خواهد داشت.
تبیین تعاریف و رویکردها
بیایید با یکی از موضوعات بحث برانگیز در استعدادیابی ورزش شروع کنیم، تا چه اندازه با مطالعات و کارشناسانی که معتقدند استعداد به عنوان یک توانایی ذاتی ناشی از عناصر بیولوژیکی گزارش شده (Baker and colleagues 2019)) موافق هستید؟ چگونه باید بین ویژگی های ذاتی و مهارت های اکتسابی مشخص شود؟
استیسی اموندز: این موضوع جالبی است. در رابطه با داشتن مارکرهایی برای شناسایی و توسعه استعدادها، مقالات چالشهای زیادی را عنوان کردهاند که یکی از آنها تک جزئی بودن آنها است. منظورم این است که آنها فقط یک جزء را ارزیابی میکنند.
بنابراین، برای مثال، ما میخواهیم ورزشکار یا بازیکن را ارزیابی کنیم و آن را مثلاً توسط تستهای سرعت میسنجیم که این رویکرد بسیار تقلیلگرا و سادهانگارانه است.
عملکرد، چندوجهی است و بنابراین نیاز به رویکرد چند رشتهای برای توسعه استعداد وجود دارد، با این حال چالشهایی مانند داشتن منبعی برای ارزیابی همه مؤلفه های مختلف و سپس صرف زمان برای هر یک از آن مؤلفهها نیز وجود دارد.
به همین دلیل است که امروزه بسیاری از تحقیقات فقط بر روی یک جزء متمرکز شدهاند، اما اگر میخواهیم به پیشبرد شناسایی استعداد و تحقیقات توسعه ادامه دهیم و این موارد را مستقیماً به تمرینها وارد کنیم، نیاز به اتخاذ این رویکرد چند رشتهای وجود دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، واقعاً مهم است که اقداماتی را برای تعیین شاخصهای اجرا برای بازیکنان یا نظارت بر آنها انتخاب میکنیم و باید بدانیم اگر اینها درست نباشند یا با نشانگرهای توسعه شناسایی مطابقت نداشته باشند، ممکن است مواردی را ارزیابی کنیم که مهم نیستند و قضاوت بر اساس اینها ما را در راه اشتباه قرار میدهد که در روانشناسی ورزش به آن زیاد پرداخته شده است.
یک سؤال کلی در مورد مراحل استعدادیابی و رشد. به نظر شما سیستم ورزش انگلستان در مدارس در هر یک از پنج مرحله سیستم استعدادیابی و توسعه چگونه عمل کرده؟ و آیا مرحلهای وجود دارد که بیشتر از مراحل دیگر باید روی آن کار کنیم؟
استیسی اموندز: فکر میکنم چالش شناسایی استعدادها این است که اکنون ممکن است ما نشانگرها یا معیارهایی داشته باشیم که تقریباً استاندارد طلایی برای یک گروه سنی هستند یا عملکرد عالی بالاتر از میانگین در یک معیار خاص بهعنوان پیشبینیکننده عملکرد در نظر گرفته میشوند، جایی که ما اغلب به آن نگاه میکنیم و بر اساس آن تصمیم میگیریم.
در حالی که بازیکنان باید در تمام آن زمینهها بالاتر از حد متوسط باشند. با این حال، این خیلی بهندرت اتفاق میافتد، ما اغلب میبینیم که یک بازیکن ممکن است در یک پارامتر خاص قدرت فوقالعادهای داشته باشد، اما ممکن است در دیگری ضعیفتر باشد.
بنابراین، این وظیفه مربیان و کادر فنی مربوطه است که مسئولیت توسعه آن بازیکن را بر عهده دارند تا بر اساس موقعیت و پستی که بازیکن بازی میکند برای مسیر حرفهای آینده آنها راه درستی انتخاب کنند.،
میدانید، ما اغلب میبینیم که در پستهای خاص یک گرایش فکری وجود دارد که میتواند سودمند باشد. برای مثال، اگر شما یک وینگر هستید، سطح سرعت بالاتر ممکن است مفید باشد، اما ظرفیت هوازی ما ممکن است پائین باشد. این کمتر از یک هافبک میانی است که ممکن است ظرفیت هوازی بالاتری داشته باشد اما شاید سرعت پائین تری دارد.
به همین ترتیب، در کنار توانایی تکنیکی مؤلفه های مختلفی وجود دارد که باید به آن پرداخته شود مانند نیاز به انواع دویدنها در سیستمهای انرژی مختلف که بازیکن باید انجام دهد، فرایند تکمیل پاس، پاس موفق و مدتزمانی که آنها میتوانند با توپ کار کنند..
این رویکرد به خوبی ویژگیهای جسمانی، فنی، تاکتیکی و روانشناختی موردنیاز برای آن پست بازی را بررسی میکند و سپس مشخص کند که بازیکن نسبت به آن معیارها کجا قرار میگیرد.
این همان آگاهی و درک است که تیم مربیگری متوجه میشود که یک بازیکن نمیتواند در همهی زمینهها بالاتر از میانگین باشد، احتمالاً در برخی از آنها قدرت فوقالعادهای دارند و شاید کمی ضعیفتر در شاخصهای دیگر. این مدل کمک میکند که مربی بر اساس تواناییهای بازیکنان در لیست، چه مدل و پروفایلی برای تیم مناسبتر است.
بر اساس بررسی سیستماتیک (Johnston and colleagues)، یکی از بزرگترین مسائل در تحقیقات استعدادیابی، تکیه بر ارزیابیهایی است که در زمانهای یکباره طراحی شدهاند، برخی از برنامههای تلویزیونی استعدادیابی ورزشی و فوتبال در سراسر جهان (مانند یکی به نام ستاره ساز که توسط برخی از فوق ستارههای سابق فوتبال ما هدایت میشود) از این مدل پیروی میکنند. چقدر قابلاعتماد هستند و به نظر شما استعداد یک ظرفیت ثابت است یا یک ظرفیت پویا که باید در طول زمان با نظارت به آن دست یافت؟
استیسی اموندز: اغلب در فوتبال وقتی به دنبال انجام تحقیقات یا ارزیابی استعدادیابی هستیم، از اقداماتی استفاده میکنیم که نشانه تلقی میشوند. اینا چه روشی هستند؟ اینها قرار است از نظر مفهومی با پیشبینی کنندههای رفتار آینده عملکرد مرتبط باشند.
با این حال، چالش این رویکردهای مبتنی بر نشانه این است که آنها اغلب فاقد اعتبار هستند، زیرا شاخصهای متمایز آنها در یک نقطه زمانی محدود اندازهگیری میشود که ممکن است مستقیماً به عملکرد ورزشی یا عملکرد در زمین مربوط نباشد.
بنابراین یک نمونه از آن ارزیابی سرعت بهعنوان شاخصی از ویژگیهای جسمانی است که برای متمایز کردن بازیکنان بااستعداد و استعداد کمتر از نظر عملکرد ورزشی و آینده آنها در بازی حرفهای مهم تلقی میشود.
بدیهی است که ما آن را چندین بار آزمایش کردهایم و سپس به آن را بررسی کردیم و سعی کردهایم تستهای سرعت را در یک زمان با زمان دیگر و ارتباط آن با عملکرد ورزشی آینده را تعیین کنیم.
متوجه شدیم که اینگونه تستها لزوماً مستقیماً زیاد به عملکرد ورزشی آینده مربوط نمیشود، بنابراین ممکن است بهترین شاخص از نظر ارزیابی پتانسیل آینده نباشد.
روش پیشنهادی دیگر چیزی است که ما آن را رویکرد نمونه در مقابل رویکرد نشانه مینامیم و این منطقیتر به نظر میرسد زیرا به معیار ما که عملکرد بازی است نزدیکتر است.
با این روش پویا میتوان روشی تهیه نمود که بازیکن را در مواردی بسنجیم که دقیقاً شبیه مسابقهی اصلی است. یک مثال از آن استفاده از چیزی شبیه به یک بازی زمین کوچک است که بدیهی است تجهیزات مانیتورینگ مثل جی چی اس نقش اصلی را در آن ایفا میکند نه اینکه صرفاً به مهارتهای بازیکن امتیاز دهیم.
این تستها موقعی قابلاعتماد هستند که تحلیل عملکرد ماهانه و سالانهی بازیکن را جمعآوری کرده و سپس بر اساس آن استعداد گلچین شود. برخی تحقیقات اولیه در این زمینه انجام شده است که در رابطه با محیط استعدادیابی مثبت نشان داده شده است، اما باز هم این حوزهای است که در حال رشد است و احتمالاً جهتی است که تحقیقات آینده باید طی کنند.
متأسفانه در ورزش پایه، مثلاً در فوتبالی که رشته تخصصی شماست، اکثر مربیان فقط روی ویژگیهای قابل اندازهگیری بازیکنان که موقتی است تمرکز میکنند و در کوتاهمدت منظورم چند روز تمرین فنی و آمادگی جسمانی خاص، تصمیم شناسایی استعداد انجام می شود، در حالی که طبق تحقیقات Baker and colleagues 2017)) باید به توسعه ی بلندمدت بازیکن ارزش بیشتری داده شود، بنابراین نظر کلی شما در مورد آن چیست؟
استیسی اموندز: فکر میکنم تا آنجا که ممکن است باید سعی کنیم از این ارزیابیهای یکباره زمانی در استعدادیابی که به عنوان پیشبینی عملکرد و موفقیت آینده استفاده میکنیم، اجتناب کنیم.
در صورت امکان، باید سعی کنیم این اقدامات را در زمان طولانی و در تمرینات روزانه با مانیتورینگ شاخصها در سالهای مختلف رشد بازیکن ادغام کنیم.
بهعنوانمثال، جمع آوری شاخصها و مانیتورینگ بازیکن در مسابقات پایه، مانیتورینگ آمادگی جسمانی در برنامههای مبتنی بر تستهای جیم که میتواند بر پلایومتریک، پرشها و یا قدرت متمرکز باشد.
عالی میشود وقتی دیتای همه مدل تستها را در بازهی زمانی طولانی روی میز داشته باشیم و از این مدل استعدادیابیهای بیاعتبار استفاده نکنیم.
من فکر میکنم وقتی با بازیکنان جوان نیز کار میکنیم، بسیار مهم است، ما همیشه اطمینان حاصل کنیم که عملکرد آنها را در دادههایشان در زمینه سن بیولوژیکیشان نه سن تقویمیشان بررسی میکنیم – اغلب مجبوریم بازیکنان را بر اساس سن گروهبندی کنیم که این مورد نباید در تحلیل اجرا هم ادامه پیدا کند وگرنه استعدادها بهدرستی برگزیده نخواهند شد.
پس هر زمان که عملکرد آنها را بررسی میکنیم، باید اطمینان حاصل کنیم که این کار در سن بیولوژیکی انجام میشود تا به ما اجازه دهد در مورد عملکرد آنها قضاوت بهتری داشته باشیم و اگر هدف ما مقایسه بین بازیکنان است، به ما اجازه میدهد تا آن را منصفانهتر انجام دهیم.
بله ممنون. شما در مورد رویکرد مناسب صحبت کردید، بنابراین فکر میکنید چه تعداد از باشگاهها یا مدارس ورزشی اغلب از این رویکرد چند رشتهای استعدادیابی که شامل ارزیابیهای فنی، تاکتیکی، فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی برای انتخاب استعدادها است، استفاده میکنند؟ همانطور که توسط همکاران شما ((Cobley and Till, 2017)) در دانشگاه لیدز بکت گزارش شده است.
استیسی اموندز: بله این کار توسط استیون کوبلی و کوین تیل انجام شده است، اما میدانید بنا به تجربه شخصی خودم، باید راه درازی در پیش باشد تا بسیاری از باشگاهها این روش را به همان اندازه که ما نیاز داریم به کار ببرند.
رشد استعدادها یک دوره ۱۵ تا ۲۰ ساله را در بر میگیرد و مراحل مختلف ورزش را در بر میگیرد در حالی که ورزشکار ما در این راه با چالشهای فزایندهای مواجه میشوند که باید ابتدا به همه آنها رسیدگی شود.
پیچیدگی توسعه همهجانبه ورزشکاران میگوید که ما باید افراد، سازمانها و سیستمهای اجتماعی- فرهنگی-سیاسی مختلف، طرحهای تحقیقاتی ترکیبی چند سطحی کیفی و کمی را درگیر کنیم تا حتی اگر اکنون در جای درستی نباشیم، مطمئناً در مسیر درستی حرکت کنیم تا این رویکرد در باشگاههای ورزشی حرفهای ما قابلاجرا باشد.
به نظر شما تخصص سازی ورزشی زودتر از موعد چگونه میتواند بر فرآیندهای استعدادیابی تأثیر منفی بگذارد؟ و در برخی قسمتها سلامت ورزشکاران جوان ما؟ پیام شما به حامیان این مدل که بیشتر در بین والدین و بخشی از مربیان هستند چیست؟
استیسی اموندز: در مورد اختصاصی کردن ورزش از سنین پایه، من فکر میکنم یک چالش بزرگ در فوتبال این است که ما از سن ۶ یا ۷ سالگی شروع به تخصص سازی میکنیم که مثلاً بتوانیم به گونهای از زمان پیشروی کنیم.
ولی کاری که ما واقعاً با این مدل انجام میدهیم این است که توسعه چندوجهی آن بازیکن را محدود میکنیم و فقط نوعی الگوهای حرکتی خاص و تصمیمگیری خاصی را توسعه میدهیم که با قرار گرفتن در معرض چالشها و محدودیتهای محدود بهدست میآید.
بنابراین واقعاً کاری که ما باید انجام دهیم این است که تلاش کنیم تخصص سازی را به تعویق بیندازیم و سعی کنیم ورزشکاران نوجوان در معرض هرچه بیشتر زمینهها، الگوهای حرکتی و محیطهای ورزشی مختلف در سن قبل از بلوغ قرار بگیرد و سپس آنها بتوانند به نوعی بعد از رسیدن به پیک رشدی وارد مهارتهای تخصصی رشته ورزشی مورد نظر شوند.
میدانم که برخی از آکادمیهای فوتبال انگلستان و اروپا سعی در انجام این کار دارند، مثلاً بچهها را در معرض ورزشهای مختلف قرار میدهند و یا طی روزهای مختلف الگوهای مهارتی متفاوتی را تمرین میکنند تا پاسخهای مختلف بازیکنان به آن را ثبت کنند.
اما واقعاً نباید این تلاش برای قرار دادن ورزشکاران جوان در معرض ورزشهای باعث ایجاد فشار روانی و جسمانی زیاد به آنها شود بلکه مکانیزم آن برای سنین پایه باید سرگرمکننده و لذتبخش باشد.
بنابراین فکر میکنم برای بازیکنان جوان، با توجه به ماهیت این که در چه سنی در آکادمیهای استعدادیابی استخدام میشوند، رعایت این موارد بسیار چالشبرانگیز است. اگر قرار است با این سن کم وارد یک آکادمی شوند، واقعاً وظیفه آکادمی و کادر آن است که اطمینان حاصل کند که بازیکنان را به طور کلنگر توسعه میدهند و بازیکنان را تا حد امکان در معرض الگوهای ورزشی مختلف قرار میدهند.
شکاف جنسیتی و عوامل تعیینکننده محیطی
………………………………..
همانطور که توسط کوران و همکاران گزارش شده است (Curran et al. (2019)) مسیرهای توسعه ورزشکاران در شناخت الزامات رشد زنان ناکام بوده است، تجربه ی شما به ما چه می گوید؟ با دانستن اینکه شکاف داده های جنسیتی در طول سال های 1999 و 2019 ثابت مانده است.
استیسی اموندز: خوب… من فکر میکنم ما باید اطمینان حاصل کنیم که محیط برای دختران جوان به همان اندازه که برای پسران است در دسترس باشد و اطمینان حاصل کنیم که برخی از ورزشها مانند فوتبال را جنسیتی نمیکنیم.
این سالها با افزایش ورزشهای زنان و بازیکنان زن مطرح در رسانهها، این امیدواری در دختران جوان بیشتری به وجود آمده که وارد فضای ورزش شوند، آرزوی فوتبالیست شدن داشته باشند و آن الگوهای مثبت را ببینند.
درست میگویید، شکاف دادههای جنسیتی قوی وجود دارد، اما طبق تحقیقات، این شکاف در این سالها تغییر میکند، بنابراین امیدواریم در سالهای آینده دادههای بیشتر مربوط به زنان و متعاقباً مسیرهای توسعه مناسب برای ورزشکاران زن را ببینیم.
الگوی مشارکت ورزشی در ورزش مدرسه با انتظارات مختلف در اطراف دختران به دختران این احساس را می دهد که باید تصمیمات فوری بگیرند که آیا در ورزش خوب هستند یا نه و به آنها هویت شکننده ای می دهد که ممکن است آنها را به سمت ترک زودهنگام ورزش سوق دهد WomenInSport.org. فکر می کنید ورزش مدرسه ما چگونه می تواند این حرکت منفی را معکوس کند؟ همانطور که طبق مطالعات Prieto-Ayuso and colleagues 2020)) برنامه درسی علوم ورزشی مدرسه برای کمک به اجرای طرح استعدادیابی و توسعه موثر گزارش شده است.
استیسی اموندز: حدس میزنم راههای زیادی وجود دارد که میتوان نوآوریهای زیادی در این زمینه انجام داد، مانند طرح بازیساز (playmaker) که در مورد مشارکت دختران جوان در ورزش از سنین جوانی است و این فقط از منظر عملکرد نیست، بلکه از جنبه سلامتی هم کاربرد دارد.
من فکر میکنم ما میتوانیم از فوتبال نه تنها برای ارتقای عملکرد، بلکه برای ترویج سبک زندگی فعال سالم برای دختران و پسران جوان استفاده کنیم که به نظر من مهمترین عامل در مناطق محروم است.
نکته کلیدی این است که محیطهای ورزشی را در دسترس تر و لذتبخش تر کنیم بدون مقایسهها و قضاوتهای عملکردی و مهارتی. به ورزشکاران و بازیکنان جوان اجازه دهیم فقط ورزش را کشف کنند و از طریق تمرینات سرگرمکننده مختلف از آن لذت ببرند. پایهترین اصل شناخت استعداد این مورد است و بعد میتوانیم راههای حفظ آنها را در ورزش بررسی کنیم و به محیط ساختارمندتری تبدیل کنیم.
فقدان مداخلات رفتار روانی بهویژه در طرحهای توسعه استعداد در خاورمیانه زیاد به چشم میآید. بنابراین تیمهای ملی ما را با بازیکنان زیادی مواجه میکند که از نظر فیزیکی و فنی بسیار خوب هستند اما از نظر روحی بسیار ضعیف هستند. فکر میکنید این مورد چقدر در برنامههای استعدادیابی و توسعه ورزشی کلیدی است؟
استیسی اموندز: فکر میکنم همانطور که قبلاً گفتم، بسیار مهم است که ما بازیکنان جوان را به طور کلنگر و چندوجهی پرورش دهیم، بنابراین باید مدل روانی-اجتماعی ورزشکار را از سنین پایه به اندازهی عناصر فنی و تاکتیکی رشد دهیم.
این تمرکز زیاد صرفاً روی توسعه بازیکنان از نظر فنی در سنین پایین و سپس توسعه ویژگیهای ورزشی موردنیاز برای عملکرد در سطح حرفهای موجب این عملکردهای شکست روانی ورزشکاران میشود.
تحقیقات بسیاری در مورد اهمیت توسعه رفتارهای روانی اجتماعی و درک ویژگیهای روانی اجتماعی بازیکنان وجود دارد. من فکر میکنم این واقعاً مهم است و از دیدگاه تحقیق و آموزش مربی اولویت بالایی دارد.
ما باید اطمینان حاصل کنیم که کار ما بازیکنان را نه فقط برای فوتبال، بلکه برای استرسهای عمومی زندگی و سلامت و رفاه توسعه همهجانبه آماده میکند.
این مورد خیلی کلیدی است برای اینکه ما میدانیم که شانس برای تبدیلشدن به یک بازیکن حرفهای بسیار محدود است، بنابراین نیاز به آمادهسازی بازیکن برای زندگی خارج از فوتبال و اطمینان از درست بودن آنها وجود دارد.
بنابراین من فکر میکنم واقعاً مهم است که محیطهای پرورش استعداد ما بهطور کلنگر بازیکن را برای سلامتی و رفاه طولانیمدت توسعه دهند، چه آنها فوتبالیست حرفهای بشوند چه وارد چرخهی لیگهای پایه یا هر ظرفیت دیگری بشوند.
و در آخر ضمن قدردانی از حضور شما در این مصاحبه، دوست دارم هر نظر و توصیه را که میخواهید با ما و کسانی که نقش فعال در پرورش استعدادهای دختران ورزشکار دارند، به اشتراک بگذارید؟
استیسی اموندز: ممنون برای دعوت من به این مصاحبه فوق العاده. در واقع هیچچیز خاصی وجود ندارد، فقط امیدوارم همه افراد در هر کجا که زندگی میکنند به طور یکسان به فرصتهای ورزشی با کیفیت و فعالیت بدنی دسترسی داشته باشند و ما نباید فراموش کنیم که این وظیفه ماست که با هر نقشی که در ورزش به عهده میگیریم این امکان را بیشتر کنیم. بهترین آرزوها.
نویسنده: مصطفی سراب زاده
https://youtube.com/@MostafaSarabzadeh?si=Qs55Jlt6ZOK14IxA
https://scholar.google.com/citations?user=U5eJGRMAAAAJ&hl=en